این روزها این جملاتت چون دنیا پراز غرور و ریاست مرا برباورهایم نزدیک میکند ونگاهم را دراین دنیای پراز
رمزو راز فرو میبرد دنیایی که تو ازش مینویسی همین دنیای پراز شرک وغریبی ست که امروز من درآن تجربه
کسب میکنم آن روز ها تو از نامردان زمانه مینالیدی که درلباس مدافعه رزمندگان بودند وپشت جبهه ها خودرا پنهان
میکردند وبر میزهای ریاستشان تکیه کرده بودند وچون حال همانند و بس ومن امروز این دنیارا به طریقی دیگر پراز
ریاو غرورو خودنمایی میبینم امروز اگرچه میز نشینان برجای خود ماندند اما افرادی هستند که از خون شما ونام شما
سوااستفادها میکنند وبر مرکب ریاست سوار میشوند و شتابانه میتازند واینبار انها خودرا مدافع میدانند وکسانی که مانند
انها نباشند ودیکتاتوری انان را نپذیرند ویا گروه کمنیسمی انهارا قبول نداشته باشند یا خلاف کارند ویا فاسد اینان بانام
تو وامثال تو دنیارا تساحب میکنند وافرادی چون جوانان این مرزو بوم را ناامید میسازند ونگاهشان را نسبت به شهدا و
راهشان عین مردان عصرجاهلید نشان میدهنداری واقعا این دنیا دنیای شرک وغروراست اینجاجاییست که تهمت ناروا
را برای اثباتکارخطای خودبه هرکس میزننداینجاهمنجاست که حتی لبخندهایشان بوی خیانت میدهداینجامانندگفته هایت
بویی از خدا نمیدهد وخدا اینجا وجود ندارد چون ریا ،غرور،شرک،تهمت،و.........شیرین تراست